شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۸

محسن نامجو

ای ساربان، ای کاروان، لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من، جان و دل مرا می بری
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
در بستن، پیمان ما، تنها گواه ما، شد خدا
تا این جهان برپا بود این عشق ما بماند بجا
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
تمامی دینم به دنیای فانی
شراره عشقی که شد زندگانی
بیاد یاری، خوشا قطره اشکی
بسوز عشقی، خوشا زندگانی
همیشه خدایا محبت دلها
به دلها بباران بسان دل ما
که لیلی و مجنون فسانه شود
حکایت ما جاودانه شود
تو اکنون زعشفم گریزانی
غمم را زچشمم نمی خوانی
از این غم چه حالم نمی دانی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سختی زشاخه غم
گل هستی را بچین و برو
که هستم من آن تک درختی که در پای طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش زخشم طبیعت شکسته
ای ساربان ای کاروان لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری
ای ساربان کجا می روی لیلای من چرا می بری

محسن نامجو
دانلود





هیچ نظری موجود نیست:

share

Bookmark and Share

رفتن به بالای