سرطان سینه
سرطان پستان، شایع ترین کنسر در زنان و اولین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان ۴۴-۴۰ ساله است. این بدخیمی، ۳۳% سرطان های خانم ها را تشکیل داده و مسؤول ۱۹% از مرگ های وابسته به سرطان می باشد. آمار و شواهد حاکی از افزایش مداوم شیوع سرطان پستان از اواسط دهة ۱۹۴۰ هستند. به عنوان مثال، در ایالات متحدة امریکا این میزان از نسبت ۱ به ۱۳ در سال ۱۹۷۰، به ۱ به ۱۱ در سال ۱۹۸۰ و ۱ به ۸ در سال ۱۹۹۶ رسیده است. نسبت ابتلای زن به مرد می باشد.
اپیدمیولوژی
سرطان پستان یک مسألة مهم اپیدمیولوژیک با گسترش جهانی است. میزان شیوع در زنان آسیایی در مقایسه با امریکا و اروپای غربی به حدود تا ی رسد. همچنین زنان ساکن کشورهای صنعتی در مقایسه با سایرین، ریسک ابتلای بالاتری دارند که البته کشور ژاپن در این میان یک استثناء است. تشخیص کنسر پستان یکی از ناخوشایندترین وقایعی است که ممکنست در طول زندگی یک زن رخ دهد. اما سعی کنید بجای آنکه اجازه دهید بیماری و استرس بر شما غلبه کند، خود برآن مسلط شوید. بنابر اظهارات پزشکان، ترس از سرطان پستان یک واکنش طبیعی و همه گیر است که شاید بخشی از آن به افزایش آگاهی عمومی دربارة این بیماری برمی گردد. ضمن آنکه این مبتلایان به جز بعد فیزیکی، با تأثیرات روحی ناشی از سرطان پستان نیز دست به گریبانند.
علل :
در این بیماری، تکثیر بدخیم سلول های اپیتلیالی پوشانندة مجاری یا لبولهای پستان رخ می دهد. مانند تمام بدخیمی های اپیتلیالی، میزان بروز سرطان پستان نیز با افزایش سن تدریجاً بالا رفته، ولی از سن قطع قاعدگی شیب این منحنی کاهش می یابد. سن شروع قاعدگی، اولین بارداری و نیز یائسگی، سه تاریخ مهم تأثیر گذار بر وقوع کنسر پستان در زنان هستند. بدین ترتیب که سن پایین تر شروع قاعدگی، سن بالاتر اولین بارداری و همچنین سن بالاتر بروز یائسگی، ریسک ابتلا را افزایش می دهند که این موارد نشانگر وابستگی این سرطان به هورمون های جنسی است. زنانی که سن شروع قاعدگی آنها ۱۶ سالگی بوده است، حدود ۶۰-۵۰% افرادیکه در سن ۱۲ سالگی قاعده شده اند بـه سرطان پستان مبتلا میشوند.
به همین ترتیب، این ریسک در زنانی که سن قطع قاعدگی آنان ۱۰ سال زودتر از متوسط سن طبیعی آن ( ۵۲ سالگی ) است، به ۳۵% سایرین می رسد یا در زنانی که به واسطة عمل جراحی برداشتن تخمدان ها دچار قطع قاعدگی زودرس شده اند، ریسک سرطان پستان یک سوم مواردی است که منوپاز طبیعی در آنان، در سن ۵۰ سالگی یا بیشتر رخ می دهد. همچنین افرادی که اولین بارداری خود را در سن زیر ۲۰ تجربه کرده اند، نسبت به زنان نولی پار، ۴۰-۳۰% کمتر ریسک ابتلا به سرطان پستان دارند. علت این امر، قرارگیری مداوم در معرض استروژن داخلی در غیاب غلظت کافی پروژسترون است. بنابراین، طول دورة قاعدگی و به ویژه آن بخش از این دوره که پیش از اولین بارداری طی می شود، از عوامل مؤثر بر ایجاد سرطان پستان هستند. این فاکتور می تواند مسؤول ۸۰-۷۰% علت تفاوت در میزان وقوع سرطان پستان بین ملیت های مختلف باشد. برای مثال، مبتلایان به سرطان پستان در ایران نسبت به این بیماران در کشورهای غربی الگوهای متفاوتی دارند. میانگین سنی این بیماران در کشور ما کمتر از سایرین گزارش شده است. براساس مطالعات متعدد، وجود سابقة خانوادگی سرطان پستان و وضعیت ازدواج فرد، دو عامل مهم تأثیر گذار در بیماران ایرانی بوده اند. سهم بیشتر مبتلایان جوان در ایران می تواند تا حد زیادی به دلیل ساختار جوان جمعیت کشور ما توجیه شود. همچنین دو عامل قاعدگی در سن بالاتر و اولین بارداری در سن پایین تر، عوامل حفاظتی مهم در برابر ابتلا در سنین بالاتر هستند. بنابراین در حضور این دو فاکتور، شیوع این سرطان به سمت سنین پایین تر گرایش می یابد. در این بین بخصوص زمان اولین حاملگی فول ترم، مهمترین عامل حفاظت کننده است. براساس نتایج تحقیقات، زایمان نکردن ریسک سرطان پستان را در سن پایین تر کاهش داده و بالعکس موجب افزایش ریسک آن در سنین بالاتر می شود. تفاوتهای جغرافیایی موجود در میزان بروز و مرگ و میر ناشی از سرطان پستان نشان داده اند که ریسک فاکتورهای این بیماری در نواحی مختلف متفاوت بوده و برای ابتلا بـه سرطان پستان، عمـدتاً فاکتورهای محیطی نسبت به فاکتورهای ژنتیکی قوی تر عمل می کنند.
سایر علل :
- عوامل وراثتی:
نقش فاکتورهای ارثی و ژنتیکی به عنوان عوامل مستعد کننده در ابتلا به سرطان پستان تأیید شده است. یک سوم از کل مبتلایان، دارای سابقة مثبت وقوع کنسر پستان در یک نفر یا تعداد بیشتری از وابستگان درجة اول یا دوم خود هستند. در افرادی که خواهر یا مادر مبتلا به کنسر پستان داشته اند، ریسک ابتلا ۴ برابر است. اما این بدین معنی نیست که در صورت سابقة ابتلای مادر یا خویشاوند درجة یک، شما هم حتماً مبتلا خواهید شد. سرطان پستان ناشی از ژن های دخیل در این بیماری و فاکتورهای وراثتی، معمولاً در سنین پایین ( زیر ۴۰ سالگی )، در چند نفر از خویشاوندان بیمار و در یک یا هر دو پستان ( البته نه به طور همزمان ) مشاهده می شود. ژن های مختلف شناسایی شده می توانند خصوصیات بافت شناسی و شدت تهاجم تومور را تعیین کنند.
- رژیم غذایی :
مصرف مواد غذایی پر چرب و سرخ کرده، احتـمال بـروز سرطان پستان را تا دو برابر افزایش می دهد. کیفیت و کمیت چربی رژیم غذایی، هر دو بر ایجاد این بیماری مؤثرند. همچنین بین مصرف متوسط الکل با بروز این بیماری رابطه دیده شده که مکانیسم آن هنوز ناشناخته است.
- مصرف هورمون:
تعیین نقش بالقوة هورمون ها در ابتلا به کنسر پستان از اهمیت بسیاری برخوردار است، چرا که میلیون ها نفر از زنان، مرتباً در حال مصرف داروهای ضد بارداری خوراکی و یا دریافت درمان های جایگزینی هورمونی در دوران یائسگی هستند. این عقیده وجود دارد که مصرف OCP ( قرص ضد بارداری خوراکی ) حتی به صورت طولانی مدت، تأثیری در افزایش میزان بروز سرطان پستان ندارد. ولی مطالعاتی نیز به نفع آنست که مصرف طولانی مدت قرص های ترکیبی در افرادی که سن خیلی پایین داشته و یا بارداری را پشت سر نگذاشته اند، می تواند در بـروز سرطان مـؤثـر باشد. اما پیشنهاد می کنند کـه نقش ایـن عوامل در ایجاد سرطان پستان حتی درصورت مثبت بودن، بسیار اندک خواهد بـود. ( بالعکس، داروهای ضـد بارداری خوراکی نقـش محافظتی در برابر تومورهای اپیتلیومی تخمدان و سرطان اندومتر رحم دارند. ) بررسی های سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد که استفاده از داروی ضد بارداری تزریقی ( DMPA ) تأثیری در افزایش ریسک سرطان پستان ندارد. هنوز مشخص نشده است که درمان جایگزینی هورمونی ( HRT )، در صورت وجود سوابق خانوادگی از سرطان پستان یا یافته های مثبت در بیوپسی قبلی، میزان خطر سرطان پستان را تغییر می دهد یا خیر. بعضی پژوهشگران، مصرف استروژن در سنین قبل و بعد از یائسگی را که به منظور جبران کمبود هورمونی صورت می گیرد، با افزایش مختصر در ریسک سرطان پستان همراه می دانند. به ویژه اگر سابقه ای از بیماریهای خوش خیم پستان وجود داشته باشد. ولی در صورت مصرف استروژن به همراه پروژسترون، اطلاعات کافی از مقدار این تأثیر موجود نیست. در مجموع پیشنهاد شده که به طور متوسط زنان از HRT سود می برند.
- چاقی:
بنابر اکثر اطلاعات موجود، وزن بالا با بروز سرطان پستان ارتباط دارد. میزان ریسک در زنان چاق ۲-۵/۱ برابر سایرین است که این ریسک مربوط به به دوران یائسگی می باشد.
- سابقة سرطان اولیه:
در زنانی که سابقة مثبت قبلی از بروز سرطان پستان دارند، ریسک ابتلای پستان سمت مقابل ۴-۳ برابر است. همچنین با وجود سابقة قبلی از کارسینوم تخمدان یا رحم، احتمال بروز سرطان در پستان ۴/۱-۳/۱ برابر افزایش می یابد.
- پرتوتابی:
در زنان جوانی که در معرض تابش اشعه به قفسة سینه قرار گرفته اند ( جهت فلوئوروسکوپی متعدد یا مقاصد درمانی )، ریسک بالاتری از ابتلا به این بیماری گزارش شده است. ولی در سنین بالای ۳۰ سال، این میزان به کمترین مقدار خود می رسد. ریسک حاصله از پرتوتابی های متعدد با دوز پایین، با مورد مشابهی که یک نوبت پرتو تابی با دوز بالا انجام می گیرد، یکسان است. کمتر از از ۱% موارد کنسر پستان از پروسه های تشخیصی رادیولوژیـک ناشی می شود. احتمال دارد کـه رادیوتراپی بـرای درمان سرطان پسـتان نـیز خـطر درگیری طـرف مقـابل را افزایش دهد. بـه دنبال پرتوتابی جهـت درمان سرطان دهانة رحـم خطر ابتلا به سرطان پستان کاهش می یابد. علت این امر، کاستن از میزان استروژن است.
- سایر عوامل:
در گذشته، شیردهی طولانی مدت (بیش از ۳۶ ماه) جزء عوامل حفاظتی محسوب می شد که این نظریه در حال حاضر چندان معتبر نیست. فعالیت فیزیکی نیز به عنوان یک فاکتور مؤثر برای کاهش خطر ابتلا به این بیماری در دست بررسی است.
معاینه پستان و آزمایش های تشخیصی :
با توجه به اینکه سرطان پستان از عوامل مهم مرگ و میر در زنان به شمار می رود، معاینة پستان یک بخش مهم از معاینات بالینی را تشکیل می دهد. معمولاً برای این معاینات، بیماران به پزشک متخصص زنان ارجاع داده می شوند. در حالی که به دلیل ارتباط بین تشخیص زود هنگام بیماری و نتایج درمانی قابل توجه آن، هر پزشکی باید وظیفة انجام معاینات مربوطه و بررسیهای تشخیصی لازم را در مراحل اولیة کشف هرگونه یافتة غیر طبیعی به عهده گیرد. خود زنان نیز باید جهت خودآزمایی پستان ها آموزش دیده و اقدام کنند. به کمک خودآزمایی می توان امکان شناسایی هر چه زودتر سرطان پستان و اخذ بهترین تصمیم درمانی را فراهم آورد. گرچه کنسر پستان در مردان نادر است ولی در صورت وجود هر نوع ضایعة یک طرفه، باید همانند زنان مورد بررسی قرار گیرند.
معمولاً دو رده از تست های تشخیصی در رابطه با سرطان پستان وجود دارند. نخست، تست های ویژة غربالگری ( مانند ماموگرافی سالانه ) که به دنبال نشانه های بیماری در زنان بدون علامت میگردد. دوم، تست های تشخیصی ( مانند MRI، آزمایش خون یا اسکن استخوان ) که کاربرد آنان در مرحله ایست که بیماری تشخیص داده شده و یا شک به بیماری وجود دارد.
خودآزمایی پستانها توسط زنان باید به صورت ماهیانه انجام شود. حداقل منفعت این عمل، شناسایی توده های کوچکی است که با اقدامات مختـصر جراحی قابل درمانند. بیش از ۶۵% توده های پستانی توسط خود بیماران کشف میشوند. وجود یکسری مشخصات ویژه در همراهی با ضایعات و توده های قابل لمس پستان ( مانند بزرگی پستان، تغییرات پوستی، ترشح، تغییرات نوک پستان، کشیدگی یا عدم تقارن پستان ها، قرمز شدن، زخم های سفت، نامنظم و ثابت و وجود تودة زیر بغل ) شک به بدخیمی را بالا می برند. وجود درد، از احتمال بدخیم بودن توده های پستانی می کاهد. یک معاینة بالینی، به تنهایی نمی تواند بدخیمی را رد کند. در دوران پیش از یائسگی، ضایعات مشکوک باید مجدداً ظرف ۴-۲ هفتة آینده معاینه شوند. روزهای ۵ تا ۷ سیکل قاعدگی، بهترین دوران برای انجام معاینة پستان است. وجود تودة قابل توجه در زنان بعد از دورة یائسگی و نیز تودة پایدار در طی یک سیکل قاعدگی پیش از دوران یائسگی، باید تحت بررسی بیشتر و نمونه برداری سوزنی قرار گیرد.
آسپیراسیون و نمونه برداری با سوزن ظریف، باید تنها در مراکزی انجام شود که در زمینة نمونه گیری با این روش و گزارش صحیح نتیجة آن، مهارت دارند.سونوگرافی می تواند به جای نمونه برداری سوزنی جهت افتراق توده های توپر از کیستیک، به کار رود. کیست های پستان خیلی شایعند و به ندرت سرطانی می شوند. برخی زنان بطور دوره ای وجود توده های کیستیک را پیش از شروع سیکلهای قاعدگی تجربه می کنند که بیخطر است. با اینحال چنانچه نسبت به ماهیت کیستیک توده ای در پستان خود شک دارید، حتماً با پزشک مشورت کنید. استفاده از اولتراسوند، راحت ترین روش برای تعیین این امر است. نمونه ای از مایع درون کیست مورد نظر، با استفاده از سوزن کشیده شده و جهت بررسی پاتولوژیکی ارسال می گردد. هایپرپلازی مشاهده شده زیر میکروسکوپ تنها یک افزایش رشد خوش خیم سلولهای پستان است. ولی چنانچه هایپرپلازی از نوع آتیپیک ( غیر عادی ) باشد، با افزایش ریسک تبدیل به سرطان همراهی دارد. توده های توپر، دائمی یا عود کننده و نیز کیست های محتوی خون، باید توسط ماموگرافی و بیوپسی ارزیابی شوند. گرچه در حضور مثلث منفی ( خوش خیم بودن نمای ظاهری توده، ماموگرافی منفی، آسپیراسیون سوزنی منفی ) احتمال سرطان بسیار پایین می آید، ولی صفر نیست. هم بیمار و هم پزشک باید از احتمال یک درصدی منفی کاذب بودن این نتایج آگاهی داشته باشند. یعنی ۱% پاسخ ها، به اشتباه منفی گزارش می شود.
ماموگرافی، یـک روش کمکی برای مواردی است که ظن بالینی بیماری وجود دارد. به کمک ماموگرافی می توان سرطانهای مخفی را پیش از رسیدن به اندازة ۵ میلی متر کشف نمود. براساس دستورالعمل فعلی انجمن سرطان امریکا، بهتر است در خانم ها معاینة شخصی پستان ها از سن ۲۰ سالگی شروع شود، در سن ۳۵ سالگی، یک ماموگرافی به عنوان ملاک اولیه انجام شده و از سنین بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی نیز ماموگرافی به صورت سالانه انجام گیرد. غربالگری توسط ماموگرافی با شناسایی زودرس سرطان در مراحل ابتدایی، میزان مرگ و میر ناشی از آن را کاهش می دهد. کلیة موارد غیر طبیعی مشاهده شده در ماموگرافی باید به طور دقیق بررسی شوند. چنانچه تودة قابل لمس وجود ندارد و یافته های ماموگرافی به نظر خوش خیم می رسند، بیمار باید مطابق برنامة روتین و بسته به سن خود، پیگیری شود. به خاطر داشته باشید که اغلب توده های پستانی، خوش خیم و غیر سرطانی هستند. اگر ضایعات غیر قابل لمس ماموگرافیک کمی مشکوک به نظر برسند، انجام مجدد ماموگرافی ظرف مدت ۶-۳ ماه، عاقلانه است. زمانی کـه یک ضایعه بیشتر با معیارهای بدخیمی مطابقت دارد،باید بیوپسی اکسزیونال باز توسط تکنیکهای خاص انجام گیرد.
اگر در معاینه، ضایعات قابل لمس وجود داشته باشند، انتخاب روش بیوپسی به خصوصیات فیزیکی تومور، محل و اندازة آن، بیحسی مورد تمایل بیمار و برنامة درمانی انتخاب شده بستگی دارد. پس از تشخیص بیماری، باید برای تعیین استراتژی درمان و پیشگویی طول عمر و بقاء بیمار، Staging یا مرحله بندی انجام گیرد. مهمترین ملاک پیشگویی در مورد طول عمر بیماران و احتمال عود بیماری، تعداد گرههای لنفاوی درگیر است. در صورت عدم درگیری غدد لنفاوی، میزان شکست درمان در طول ۱۰ سال حدود ۲۰% می باشد که با وجود ۴ عدد عقدة لنفاوی درگیر به ۷۱% می رسد. برای بررسی احتمال وجود متاستاز دوررس، آزمون هایی مانند CT اسکن یا MRI شکمی و اسکن رادیونوکلئید استخوان به کار می روند. پس از انجام ارزیابی های مقدماتی، با توجه به مشخصات تومور ( T )، درگیری غده های لنفاوی ( N ) و وجود یا عدم وجود متاستاز ( M ) که طبقه بندی TNM نام می گیرد، مرحلة بیماری تعیین می شود. وجود متاستاز دوررس صرفنظر از سایر ویژگی ها، بیماری را در مرحلة ۴ ( IV ) قرار می دهد. تحقیقات نشان می دهند که ۶۰% از بیمارانی که دچار متاستاز می شوند، ظرف مدت ۲ سال بعد از انجام جراحی، فوت خواهند نمود. ادامة حیات بیمار به مدت ۵ سال پس از شروع علائم، الزاماً به معنای درمان و ریشه کنی کامل بیماری نیست. براساس عقیدة موسسة ملی سرطان، امکان بقاء به مدت ۵ سال از زمان شناسایی سرطان پستان غیر متاستاتیک، ۸۰% است. با گذشت زمان میزان ریسک عودتومور، کمتر و کمتر می شود. اما مشاهده شده است که گاهی حتی ۳۰-۲۰ سال بعد از درمان ضایعة اولیه، کانون های متاستاز بروز می کنند. چرا که بعد از چند تقسیم اولیة سلول های بدخیم، امکان وقوع متاستاز در هر زمانی وجود دارد. شایع ترین محل های درگیری عبارتند از : استخوان، ریه، پلور، بافت های نرم و کبد.
در طی سه دهة اخیر، پیشرفت های زیادی در درمان چندگانة سرطان پستان صـورت گرفـته و مجموع ایـن روش ها، منجر بـه افزایش طول عـمر بیماران شـده است. امروزه لیسـتی از روشـهای مختلف درمانی بسته به شرایط ویژة هر فرد موجود است. فاکتورهایی مانند مرحله بندی و خصوصیات خاص تومور بر این انتخاب تأثیر می گذارند. ممکنست جراحی همراه با حفظ پستان انجام شود. به این معنی که تنها توده خارج شده و بدنبال آن پرتوتابی انجام می گیرد. گاهی نیز باید کل پستان مبتلا را همراه با غده های لنفاوی درگیر برداشت. بعضی اوقات بسته به وضعیت تومور نیاز به شیمی درمانی و یا هورمون درمانی وجود خواهد داشت. شیمی درمانی براساس شرایط فرد، نوع و دوز دارو می تواند با یکسری عوارض جانبی چون تهوع و استفراغ، ریزش مو، خستگی، کم خونی، خشکی دهان، تغییراتی در حس بویایی و چشایی، سرکوب سیستم ایمنی و بدنبال آن انواع عفونت ها، اسهال، توقف قاعدگی و همچنین عقیمی همراه باشد.
آزمون های بالینی متعددی نشان داده اند کـه روش های جراحی بـا حفظ پستان که تنها به خارج ساختن تومور محدود می شود، از نظر میزان بقاء بیمار با روش های گسترده مانند انواع ماستکتومی برابری می کند. هر دو گروه بیماران، بقاء ۱۰ سالة تقریباً یکسانی را نشان داده اند، ولی نگهداشتن پستان درگیر با احتمال عود بیشتری همراه بوده است. جراحی با حفظ پستان برای تمام بیماران روش مناسبی نیست. به عنوان مثال: توده های بزرگتر ا ز۵ سانتیمتر، تومورهایی با درگیری وسیع داخل مجرایی که به اکثر قسمت ها تهاجم می کنند، تومورهای درگیر کنندة نوک پستان و قسمت های مجاور، بیمارانی که که خود تمایلی به حفظ پستان نداشته و یا پس از انجام جراحی به رادیوتراپی دسترسی ندارند همه جزء موارد نامناسب برای روش حفظ پستان هستند که البته حدود یک سوم کل بیماران راتشکیل می دهند. معمولاً برای تومورهای بزرگ ( بیش از ۳ سانتیمتر ) که با متاستاز به زیر بغل همراه هستند، پیش از عمل جراحی از شیمی درمانی و بعد از انجام ماستکتومی از پرتو درمانی استفاده می شود. پرتو درمانی می تواند میزان عود موضعی یا ناحیه ای را کاهش داده و باید در زنانی که تومور اولیة آنها دارای شرایط پرخطر بوده است، مورد نظر قرار گیرد.
فاکتورهای مؤثر در سیر بیماری :
مهمترین فاکتورها، همانهایی هستند که مرحله بندی ( Staging ) بیماران را تعیین می کنند. از سایر متغیرها می توان به گیرنده های استروژن و پروژسترون اشاره کرد. تومورهای فاقد این گیرنده ها، تمایل بیشتری به عود دارند. معیارهای رشد تومور، طبقه بندی تومور از لحاظ بافت شناسی، تغییرات مولکولی در تومور و پروتئین های مؤثر در تهاجم از بقیة فاکتورهای تأثیرگذار می باشند. در مورد انتخاب درمان های همراه اعم از شیمی درمانی و هورمون درمانی اختلاف نظر وجود دارد. برای گرههای مختلف بیماران رژیم های درمانی متفاوتی تعیین شده است. برای مثال خانمی که در دوران یائسگی قرار داشته و از لحاظ درگیری گرههای لنفاوی و وجود رسپتورهای هورمونی مثبت است، صرفنظر از سایر تومور، تجویز تاموکسیفن ( آنتی استروژن ) با یا بدون شیمی درمانی توصیه می شود. تاموکسیفن در جلوگیری از عود انواع سرطان پستان که دارای رسپتوراستروژن هستند بسیار مؤثر است. با توجه به عوارض جانبی آن ( نشانه های پایان قاعدگی )، در صورت بروز مشکل می توان با نظر پزشک از سایر درمان های هورمونی بهره گرفت.
برنامه سرطان پستان :
سرطان پستان یک بیماری وخیم و کشنده است که در صورت عدم درمان مناسب مبتلایان را به کام مرگ خواهد کشید.
زنان استرالیایی بیشتر از هر سرطانی از سرطان پستان می میرند و از هر ۹ زن کانادایی یک نفر در طول زندگی دچار سرطان پستان می شود. در اسکاتلند سرطان پستان دومین علت شایع مرگ دز زنان می باشد.
بررسی سال ۱۳۷۵ در دانشگاه علوم پزشکی شیراز میزان شیوع ۶۷۰ درصدهزار زن بالای ۳۵ سال و بررسی سال ۱۳۷۷ دانشگاه علوم پزشکی بوشهر میزان شیوع ۷۹۸ درصــد هزار زن ۳۰ – ۶۵ ساله را گزارش کرده است.
براساس بررسی سیمای مرگ در چهار استان کشور ایران در سال ۱۳۷۸ سرطان پستان در بین سرطان های منجر به مرگ در زنان اولویت هشتم و در ده استان کشور در سال ۱۳۷۹ اولویت ششم و در سال ۱۳۸۰ اولویت هشتم را به خود اختصاص داده است.
روشهای مختلف غربالگری که در کتب مرجع ذکر شدهاند و در برنامه جاری کشورهای مختلف اجرا میشوند عبارتند از:
۱-خودآزمایی پستان(B.S.E), Breast Self Exam, :
این روش در مطالعههای معتبر آزموده شده است. نتایج نشان میدهند که انجام BSE نمیتواند نقشی در کاهش مرگ و میر داشته باشد.
۲- معاینه بالینی پستان¬(C.B.E),Clinical Breast Exam:
مطالعه های معتبر نشان میدهند چنانچه CBE به دقت آموزش داده شود و نظارت با کفایتی را به دنبال داشته باشد میتواند به عنوان یک تست غربالگری بسیار ارزشمند محسوب شود. در این زمینه مطالعهNational Breast Screening Study (NBSS۲) کانادا نشان داد در دو گروه مورد مطالعه که یک گروه روش CBE و در گروه دیگر روش ماموگرافی به همراه CBE برای غربالگری به کار گرفته شد، اضافه کردن ماموگرافی تاثیری در کاهش مرگ و میر نداشته است.درمطالعه های مختلف، میزان حساسیت C.B.E بین۶۳-۲۴ درصد و ویژگی آن ۹۵- ۵/۹۶ درصد گزارش شده است.
۳- ماموگرافی:
غربالگری به روش ماموگرافی منجر به کاهش حدود ۳۰ درصد مرگ و میر ناشی از سرطان پستان در زنان ۵۰-۶۹ سال میشود. این رقم برای زنان ۴۰ – ۵۰ ساله حدود ۱۷ درصد است.
در شرایط مناسب میزان حساسیت این تست بین ۷۰-۹۰ درصد و به طور متوسط ۸۰ درصد است که این رقم بستگی به عوامل متعددی از جمله سن بیمار، اندازه ضایعه و دانسیته بافت پستان، وضعیـــت هورمـــونی، کیفیت کلی تصویـــر و مــهارت رادیولوژیست دارد. ویژگی این تست را حدود ۹۴-۹۹ درصد گزارش کردهاند.
در انجام ماموگرافی میزان موارد منفی کاذب در افراد جوان بیشتر از افراد مسن است. میزان منفی کاذب برای زنان ۴۰-۵۰ ساله ۲۵ درصد و برای زنان بالای ۵۰ سال ۱۰ درصد میباشد. تاچندی پیش غربالگری به روش ماموگرافی فقط برای زنـــان ۵۰-۶۵ ساله توصیه میشد اما مقاله های اخیر و برخی از کتب مرجع، این روش را برای زنان بالای ۴۰ سال نیز توصیه کردهاند.
از سوی دیگر براساس آمار انستیتو سرطان، بررسی مرکز پستان ایران و نظر پزشکان جراح، سن شیوع سرطان پستان در ایران پایینتر از کشورهای غربی است. همچنین بررسی امکانات موجود حاکی از عدم تکافوی دستگاههای ماموگرافی موجود در کشور برای انجام غربالگری به روش ماموگرافی است.
پس در مجموع میتوان چنین نتیجه گرفت که:
۱- تست B.S.E به عنوان یک تست غربالگری مناسب در دنیا شناخته نشده است (زیرا فاقد حساسیت کافی است)
۲- تست C.B.E هرچند حساسیت بیشتری دارد ولی نحوه انجام آن در نتایج حاصله بسیار اثرگذار است. در صورت وجود فرد مجرب نتایج مثبت قابل توجهی خواهد داشت و در غیراین صورت تست معتبری نخواهد بود. میزان اعتبار این تست به استاندارد کردن آن، آموزش درست افراد و ایجاد مهارت در آنان بستگی دارد.
۳- تست ماموگرافی برای سنین زیر ۵۰ سال از حساسیت کمتری برخوردار است (در حالی که عمدة بیماران کشور ما در سنین زیر ۵۰ سال بروز بیماری را نشان دادهاند) ولی برای سنین بالای ۵۰ سال به عنوان معتبرترین و حساسترین تست شناخته میشود. در تمام نظامهای ارائه خدمات غربالگری سرطان پستان در دنیا، ماموگرافی به عنوان یک تست کلیدی وجود دارد و به فراخور شرایط CBE به آن افزوده شده است.
لازم است فعالیت های زیر در سطح کشوری صورت گیرد :
۱ - انجام طرح تحقیقاتی « بررسی میزان دقت معاینه فیزیکی پستان توسط کارشناسان مامایی برای تشخیص توده و ضخامتهای نسجی غیر طبیعی»
۲ - استخراج استانداردهای دوره آموزشی ماماها جهت معاینه فیزیکی پستان
۳ - استخراج استانداردهای کلیشه و دستگاههای ماموگرافی
۴ - تدوین پروتکل کشوری غربالگری سرطان پستان و ارائه آن به کلیه پزشکان
۵ - استفاده از اعتبارات سلامت زنان در سازمانهای مختلف و دانشگاههای کشور و سوق دادن آن جهت انجام معاینات فیزیکی و ماموگرافی و پیشگیری و درمان موارد مثبت از جمله برای کارکنان وزارت آموزش و پرورش، کارکنان وزارت بهداشت، سازمان انتقال خون و …
۶ - برگزاری سمینارهای منطقه ی در مورد سیاست ها، برنامه ها، روش های تشخیص و درمان و استانداردهای غربالگری سرطان پستان
۷ - آموزش عموم جامعه در مورد اهمیت سرطان پستان وقابل پیشگیری بودن آن و توصیه به زنان گروه هدف برای مراجعه به پزشک برای انجام CBE و در صورت نیاز انجام ماموگرافی
خودیاری : معاینه پستان Breast self-Examination
معاینه مرتب پستان کمک می نماید تا شما با احساس و ظاهر طبیعی پستان خود آشنا شوید تا در صورت وجود تغییر متوجه آن گردید . بهترین درمان معاینه پستان درست پس از خانمه پریود است . در صورت لمس یک توده جدید ، تغییرات طولانی مدت در توده ، تغییر شکل نوک پستان یا تغییرات در پوست پستان ، بایستی با پزشک خود مشورت نمایید . در بسیاری موارد توده های پستان بی ضررند ، اما گاهی موجب سرطان پستان می شوند .
نواحی مورد معاینه
{ در آینه ظاهر پستان خود را مشاهده نمایید . نگاه دقیقی از نظر فرو رفتگی پوست و هر تغییر در نوک پستان یا اندازه و شکل پستانهای خود بنمایید.
{ یک دست را پشت سر خود در حالت دراز کشیده بگذارید و به آهستگی ولی محکم پستان را با حرکات چرخشی فشار دهید . تمام اطراف پستان ، زیر بغل و نوک پستان را لمس نمایید .
{ به آهستگی به نوک پستان با انگشتان فشار دهید .
{ پستان و نواحی بالا و زیر بغل را لمس کنید .
قبل از شروع معاینه در مقابل آیینه ای بیاستید و با هر دو دست بالای سر به شکل پستان ها نگاه کنید. پستانی که دچار غده شده باشد معمولا اندکی تغییرات ظاهری هم در آن رخ می دهد . البته نه همیشه و گاهی نه به موقع. اما این نیز شیوه ای برای شناسایی تغییرات در سینه ها است.زیر دوش بایستید و یک دست را بالا برده پشت سر قرار دهید . دست دیگر را کمی صابون زده و به دایره وار و با کمی فشار روی سینه حرکت دهید . از تکمه پستان شروع کنید و دایره را بزرگتر کنید تا تمام سینه را کاملا تحت معاینه قرار دهید.
در این لمس پستان به دنبال نقاط سخت و سفت ( گلوله شده ) در پستان ها می گردیم. پستان سالم معمولا هیچ گلوله سخت و سفتی ندارد. در این عمل باید سعی کنید که دست کمی فشار داشته باشد. اما یادتان نرود که حد فشار برای حس کردن است و نباید دردناک شودبعد از اینکه پستان را با حرکات دایره وار معاینه کردید دست را به سمت زیر بغل بسرانید و زیر بغل ها را هم به همین ترتیب آزمایش کنید. قسمت های لنفاوی زیر بغل ها باید خوب معاینه شوند ، بیشترین غده ها در این قسمت های لنفاوی یافت می شوند . همچنان که غده های شیر در سینه ها می توانند به غده های سرطان زا تبدیل شوند.
بعد از اینکه یک سمت را معاینه کردید همین کار را با سمت دیگر انجام دهید.
به یاد داشته باشید که تمام غده های سفتی که ممکن است در سینه ها یافت شود سرطانی نیستند. بسیاری از آنها غده هایی هستند که از به هم
پیوستگی لنف ها و یا چربی های سینه و یا متراکم شدن قسمت هایی از پستان به وجود می آید . اما مسلم است که هر غده ای که پیدا می کنید باید به دقت آزمایش شود و خوش خیم یا بدخیم بودن آن روشن شود.
سرطان پستان، شایع ترین کنسر در زنان و اولین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان ۴۴-۴۰ ساله است. این بدخیمی، ۳۳% سرطان های خانم ها را تشکیل داده و مسؤول ۱۹% از مرگ های وابسته به سرطان می باشد. آمار و شواهد حاکی از افزایش مداوم شیوع سرطان پستان از اواسط دهة ۱۹۴۰ هستند. به عنوان مثال، در ایالات متحدة امریکا این میزان از نسبت ۱ به ۱۳ در سال ۱۹۷۰، به ۱ به ۱۱ در سال ۱۹۸۰ و ۱ به ۸ در سال ۱۹۹۶ رسیده است. نسبت ابتلای زن به مرد می باشد.
اپیدمیولوژی
سرطان پستان یک مسألة مهم اپیدمیولوژیک با گسترش جهانی است. میزان شیوع در زنان آسیایی در مقایسه با امریکا و اروپای غربی به حدود تا ی رسد. همچنین زنان ساکن کشورهای صنعتی در مقایسه با سایرین، ریسک ابتلای بالاتری دارند که البته کشور ژاپن در این میان یک استثناء است. تشخیص کنسر پستان یکی از ناخوشایندترین وقایعی است که ممکنست در طول زندگی یک زن رخ دهد. اما سعی کنید بجای آنکه اجازه دهید بیماری و استرس بر شما غلبه کند، خود برآن مسلط شوید. بنابر اظهارات پزشکان، ترس از سرطان پستان یک واکنش طبیعی و همه گیر است که شاید بخشی از آن به افزایش آگاهی عمومی دربارة این بیماری برمی گردد. ضمن آنکه این مبتلایان به جز بعد فیزیکی، با تأثیرات روحی ناشی از سرطان پستان نیز دست به گریبانند.
علل :
در این بیماری، تکثیر بدخیم سلول های اپیتلیالی پوشانندة مجاری یا لبولهای پستان رخ می دهد. مانند تمام بدخیمی های اپیتلیالی، میزان بروز سرطان پستان نیز با افزایش سن تدریجاً بالا رفته، ولی از سن قطع قاعدگی شیب این منحنی کاهش می یابد. سن شروع قاعدگی، اولین بارداری و نیز یائسگی، سه تاریخ مهم تأثیر گذار بر وقوع کنسر پستان در زنان هستند. بدین ترتیب که سن پایین تر شروع قاعدگی، سن بالاتر اولین بارداری و همچنین سن بالاتر بروز یائسگی، ریسک ابتلا را افزایش می دهند که این موارد نشانگر وابستگی این سرطان به هورمون های جنسی است. زنانی که سن شروع قاعدگی آنها ۱۶ سالگی بوده است، حدود ۶۰-۵۰% افرادیکه در سن ۱۲ سالگی قاعده شده اند بـه سرطان پستان مبتلا میشوند.
به همین ترتیب، این ریسک در زنانی که سن قطع قاعدگی آنان ۱۰ سال زودتر از متوسط سن طبیعی آن ( ۵۲ سالگی ) است، به ۳۵% سایرین می رسد یا در زنانی که به واسطة عمل جراحی برداشتن تخمدان ها دچار قطع قاعدگی زودرس شده اند، ریسک سرطان پستان یک سوم مواردی است که منوپاز طبیعی در آنان، در سن ۵۰ سالگی یا بیشتر رخ می دهد. همچنین افرادی که اولین بارداری خود را در سن زیر ۲۰ تجربه کرده اند، نسبت به زنان نولی پار، ۴۰-۳۰% کمتر ریسک ابتلا به سرطان پستان دارند. علت این امر، قرارگیری مداوم در معرض استروژن داخلی در غیاب غلظت کافی پروژسترون است. بنابراین، طول دورة قاعدگی و به ویژه آن بخش از این دوره که پیش از اولین بارداری طی می شود، از عوامل مؤثر بر ایجاد سرطان پستان هستند. این فاکتور می تواند مسؤول ۸۰-۷۰% علت تفاوت در میزان وقوع سرطان پستان بین ملیت های مختلف باشد. برای مثال، مبتلایان به سرطان پستان در ایران نسبت به این بیماران در کشورهای غربی الگوهای متفاوتی دارند. میانگین سنی این بیماران در کشور ما کمتر از سایرین گزارش شده است. براساس مطالعات متعدد، وجود سابقة خانوادگی سرطان پستان و وضعیت ازدواج فرد، دو عامل مهم تأثیر گذار در بیماران ایرانی بوده اند. سهم بیشتر مبتلایان جوان در ایران می تواند تا حد زیادی به دلیل ساختار جوان جمعیت کشور ما توجیه شود. همچنین دو عامل قاعدگی در سن بالاتر و اولین بارداری در سن پایین تر، عوامل حفاظتی مهم در برابر ابتلا در سنین بالاتر هستند. بنابراین در حضور این دو فاکتور، شیوع این سرطان به سمت سنین پایین تر گرایش می یابد. در این بین بخصوص زمان اولین حاملگی فول ترم، مهمترین عامل حفاظت کننده است. براساس نتایج تحقیقات، زایمان نکردن ریسک سرطان پستان را در سن پایین تر کاهش داده و بالعکس موجب افزایش ریسک آن در سنین بالاتر می شود. تفاوتهای جغرافیایی موجود در میزان بروز و مرگ و میر ناشی از سرطان پستان نشان داده اند که ریسک فاکتورهای این بیماری در نواحی مختلف متفاوت بوده و برای ابتلا بـه سرطان پستان، عمـدتاً فاکتورهای محیطی نسبت به فاکتورهای ژنتیکی قوی تر عمل می کنند.
سایر علل :
- عوامل وراثتی:
نقش فاکتورهای ارثی و ژنتیکی به عنوان عوامل مستعد کننده در ابتلا به سرطان پستان تأیید شده است. یک سوم از کل مبتلایان، دارای سابقة مثبت وقوع کنسر پستان در یک نفر یا تعداد بیشتری از وابستگان درجة اول یا دوم خود هستند. در افرادی که خواهر یا مادر مبتلا به کنسر پستان داشته اند، ریسک ابتلا ۴ برابر است. اما این بدین معنی نیست که در صورت سابقة ابتلای مادر یا خویشاوند درجة یک، شما هم حتماً مبتلا خواهید شد. سرطان پستان ناشی از ژن های دخیل در این بیماری و فاکتورهای وراثتی، معمولاً در سنین پایین ( زیر ۴۰ سالگی )، در چند نفر از خویشاوندان بیمار و در یک یا هر دو پستان ( البته نه به طور همزمان ) مشاهده می شود. ژن های مختلف شناسایی شده می توانند خصوصیات بافت شناسی و شدت تهاجم تومور را تعیین کنند.
- رژیم غذایی :
مصرف مواد غذایی پر چرب و سرخ کرده، احتـمال بـروز سرطان پستان را تا دو برابر افزایش می دهد. کیفیت و کمیت چربی رژیم غذایی، هر دو بر ایجاد این بیماری مؤثرند. همچنین بین مصرف متوسط الکل با بروز این بیماری رابطه دیده شده که مکانیسم آن هنوز ناشناخته است.
- مصرف هورمون:
تعیین نقش بالقوة هورمون ها در ابتلا به کنسر پستان از اهمیت بسیاری برخوردار است، چرا که میلیون ها نفر از زنان، مرتباً در حال مصرف داروهای ضد بارداری خوراکی و یا دریافت درمان های جایگزینی هورمونی در دوران یائسگی هستند. این عقیده وجود دارد که مصرف OCP ( قرص ضد بارداری خوراکی ) حتی به صورت طولانی مدت، تأثیری در افزایش میزان بروز سرطان پستان ندارد. ولی مطالعاتی نیز به نفع آنست که مصرف طولانی مدت قرص های ترکیبی در افرادی که سن خیلی پایین داشته و یا بارداری را پشت سر نگذاشته اند، می تواند در بـروز سرطان مـؤثـر باشد. اما پیشنهاد می کنند کـه نقش ایـن عوامل در ایجاد سرطان پستان حتی درصورت مثبت بودن، بسیار اندک خواهد بـود. ( بالعکس، داروهای ضـد بارداری خوراکی نقـش محافظتی در برابر تومورهای اپیتلیومی تخمدان و سرطان اندومتر رحم دارند. ) بررسی های سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد که استفاده از داروی ضد بارداری تزریقی ( DMPA ) تأثیری در افزایش ریسک سرطان پستان ندارد. هنوز مشخص نشده است که درمان جایگزینی هورمونی ( HRT )، در صورت وجود سوابق خانوادگی از سرطان پستان یا یافته های مثبت در بیوپسی قبلی، میزان خطر سرطان پستان را تغییر می دهد یا خیر. بعضی پژوهشگران، مصرف استروژن در سنین قبل و بعد از یائسگی را که به منظور جبران کمبود هورمونی صورت می گیرد، با افزایش مختصر در ریسک سرطان پستان همراه می دانند. به ویژه اگر سابقه ای از بیماریهای خوش خیم پستان وجود داشته باشد. ولی در صورت مصرف استروژن به همراه پروژسترون، اطلاعات کافی از مقدار این تأثیر موجود نیست. در مجموع پیشنهاد شده که به طور متوسط زنان از HRT سود می برند.
- چاقی:
بنابر اکثر اطلاعات موجود، وزن بالا با بروز سرطان پستان ارتباط دارد. میزان ریسک در زنان چاق ۲-۵/۱ برابر سایرین است که این ریسک مربوط به به دوران یائسگی می باشد.
- سابقة سرطان اولیه:
در زنانی که سابقة مثبت قبلی از بروز سرطان پستان دارند، ریسک ابتلای پستان سمت مقابل ۴-۳ برابر است. همچنین با وجود سابقة قبلی از کارسینوم تخمدان یا رحم، احتمال بروز سرطان در پستان ۴/۱-۳/۱ برابر افزایش می یابد.
- پرتوتابی:
در زنان جوانی که در معرض تابش اشعه به قفسة سینه قرار گرفته اند ( جهت فلوئوروسکوپی متعدد یا مقاصد درمانی )، ریسک بالاتری از ابتلا به این بیماری گزارش شده است. ولی در سنین بالای ۳۰ سال، این میزان به کمترین مقدار خود می رسد. ریسک حاصله از پرتوتابی های متعدد با دوز پایین، با مورد مشابهی که یک نوبت پرتو تابی با دوز بالا انجام می گیرد، یکسان است. کمتر از از ۱% موارد کنسر پستان از پروسه های تشخیصی رادیولوژیـک ناشی می شود. احتمال دارد کـه رادیوتراپی بـرای درمان سرطان پسـتان نـیز خـطر درگیری طـرف مقـابل را افزایش دهد. بـه دنبال پرتوتابی جهـت درمان سرطان دهانة رحـم خطر ابتلا به سرطان پستان کاهش می یابد. علت این امر، کاستن از میزان استروژن است.
- سایر عوامل:
در گذشته، شیردهی طولانی مدت (بیش از ۳۶ ماه) جزء عوامل حفاظتی محسوب می شد که این نظریه در حال حاضر چندان معتبر نیست. فعالیت فیزیکی نیز به عنوان یک فاکتور مؤثر برای کاهش خطر ابتلا به این بیماری در دست بررسی است.
معاینه پستان و آزمایش های تشخیصی :
با توجه به اینکه سرطان پستان از عوامل مهم مرگ و میر در زنان به شمار می رود، معاینة پستان یک بخش مهم از معاینات بالینی را تشکیل می دهد. معمولاً برای این معاینات، بیماران به پزشک متخصص زنان ارجاع داده می شوند. در حالی که به دلیل ارتباط بین تشخیص زود هنگام بیماری و نتایج درمانی قابل توجه آن، هر پزشکی باید وظیفة انجام معاینات مربوطه و بررسیهای تشخیصی لازم را در مراحل اولیة کشف هرگونه یافتة غیر طبیعی به عهده گیرد. خود زنان نیز باید جهت خودآزمایی پستان ها آموزش دیده و اقدام کنند. به کمک خودآزمایی می توان امکان شناسایی هر چه زودتر سرطان پستان و اخذ بهترین تصمیم درمانی را فراهم آورد. گرچه کنسر پستان در مردان نادر است ولی در صورت وجود هر نوع ضایعة یک طرفه، باید همانند زنان مورد بررسی قرار گیرند.
معمولاً دو رده از تست های تشخیصی در رابطه با سرطان پستان وجود دارند. نخست، تست های ویژة غربالگری ( مانند ماموگرافی سالانه ) که به دنبال نشانه های بیماری در زنان بدون علامت میگردد. دوم، تست های تشخیصی ( مانند MRI، آزمایش خون یا اسکن استخوان ) که کاربرد آنان در مرحله ایست که بیماری تشخیص داده شده و یا شک به بیماری وجود دارد.
خودآزمایی پستانها توسط زنان باید به صورت ماهیانه انجام شود. حداقل منفعت این عمل، شناسایی توده های کوچکی است که با اقدامات مختـصر جراحی قابل درمانند. بیش از ۶۵% توده های پستانی توسط خود بیماران کشف میشوند. وجود یکسری مشخصات ویژه در همراهی با ضایعات و توده های قابل لمس پستان ( مانند بزرگی پستان، تغییرات پوستی، ترشح، تغییرات نوک پستان، کشیدگی یا عدم تقارن پستان ها، قرمز شدن، زخم های سفت، نامنظم و ثابت و وجود تودة زیر بغل ) شک به بدخیمی را بالا می برند. وجود درد، از احتمال بدخیم بودن توده های پستانی می کاهد. یک معاینة بالینی، به تنهایی نمی تواند بدخیمی را رد کند. در دوران پیش از یائسگی، ضایعات مشکوک باید مجدداً ظرف ۴-۲ هفتة آینده معاینه شوند. روزهای ۵ تا ۷ سیکل قاعدگی، بهترین دوران برای انجام معاینة پستان است. وجود تودة قابل توجه در زنان بعد از دورة یائسگی و نیز تودة پایدار در طی یک سیکل قاعدگی پیش از دوران یائسگی، باید تحت بررسی بیشتر و نمونه برداری سوزنی قرار گیرد.
آسپیراسیون و نمونه برداری با سوزن ظریف، باید تنها در مراکزی انجام شود که در زمینة نمونه گیری با این روش و گزارش صحیح نتیجة آن، مهارت دارند.سونوگرافی می تواند به جای نمونه برداری سوزنی جهت افتراق توده های توپر از کیستیک، به کار رود. کیست های پستان خیلی شایعند و به ندرت سرطانی می شوند. برخی زنان بطور دوره ای وجود توده های کیستیک را پیش از شروع سیکلهای قاعدگی تجربه می کنند که بیخطر است. با اینحال چنانچه نسبت به ماهیت کیستیک توده ای در پستان خود شک دارید، حتماً با پزشک مشورت کنید. استفاده از اولتراسوند، راحت ترین روش برای تعیین این امر است. نمونه ای از مایع درون کیست مورد نظر، با استفاده از سوزن کشیده شده و جهت بررسی پاتولوژیکی ارسال می گردد. هایپرپلازی مشاهده شده زیر میکروسکوپ تنها یک افزایش رشد خوش خیم سلولهای پستان است. ولی چنانچه هایپرپلازی از نوع آتیپیک ( غیر عادی ) باشد، با افزایش ریسک تبدیل به سرطان همراهی دارد. توده های توپر، دائمی یا عود کننده و نیز کیست های محتوی خون، باید توسط ماموگرافی و بیوپسی ارزیابی شوند. گرچه در حضور مثلث منفی ( خوش خیم بودن نمای ظاهری توده، ماموگرافی منفی، آسپیراسیون سوزنی منفی ) احتمال سرطان بسیار پایین می آید، ولی صفر نیست. هم بیمار و هم پزشک باید از احتمال یک درصدی منفی کاذب بودن این نتایج آگاهی داشته باشند. یعنی ۱% پاسخ ها، به اشتباه منفی گزارش می شود.
ماموگرافی، یـک روش کمکی برای مواردی است که ظن بالینی بیماری وجود دارد. به کمک ماموگرافی می توان سرطانهای مخفی را پیش از رسیدن به اندازة ۵ میلی متر کشف نمود. براساس دستورالعمل فعلی انجمن سرطان امریکا، بهتر است در خانم ها معاینة شخصی پستان ها از سن ۲۰ سالگی شروع شود، در سن ۳۵ سالگی، یک ماموگرافی به عنوان ملاک اولیه انجام شده و از سنین بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی نیز ماموگرافی به صورت سالانه انجام گیرد. غربالگری توسط ماموگرافی با شناسایی زودرس سرطان در مراحل ابتدایی، میزان مرگ و میر ناشی از آن را کاهش می دهد. کلیة موارد غیر طبیعی مشاهده شده در ماموگرافی باید به طور دقیق بررسی شوند. چنانچه تودة قابل لمس وجود ندارد و یافته های ماموگرافی به نظر خوش خیم می رسند، بیمار باید مطابق برنامة روتین و بسته به سن خود، پیگیری شود. به خاطر داشته باشید که اغلب توده های پستانی، خوش خیم و غیر سرطانی هستند. اگر ضایعات غیر قابل لمس ماموگرافیک کمی مشکوک به نظر برسند، انجام مجدد ماموگرافی ظرف مدت ۶-۳ ماه، عاقلانه است. زمانی کـه یک ضایعه بیشتر با معیارهای بدخیمی مطابقت دارد،باید بیوپسی اکسزیونال باز توسط تکنیکهای خاص انجام گیرد.
اگر در معاینه، ضایعات قابل لمس وجود داشته باشند، انتخاب روش بیوپسی به خصوصیات فیزیکی تومور، محل و اندازة آن، بیحسی مورد تمایل بیمار و برنامة درمانی انتخاب شده بستگی دارد. پس از تشخیص بیماری، باید برای تعیین استراتژی درمان و پیشگویی طول عمر و بقاء بیمار، Staging یا مرحله بندی انجام گیرد. مهمترین ملاک پیشگویی در مورد طول عمر بیماران و احتمال عود بیماری، تعداد گرههای لنفاوی درگیر است. در صورت عدم درگیری غدد لنفاوی، میزان شکست درمان در طول ۱۰ سال حدود ۲۰% می باشد که با وجود ۴ عدد عقدة لنفاوی درگیر به ۷۱% می رسد. برای بررسی احتمال وجود متاستاز دوررس، آزمون هایی مانند CT اسکن یا MRI شکمی و اسکن رادیونوکلئید استخوان به کار می روند. پس از انجام ارزیابی های مقدماتی، با توجه به مشخصات تومور ( T )، درگیری غده های لنفاوی ( N ) و وجود یا عدم وجود متاستاز ( M ) که طبقه بندی TNM نام می گیرد، مرحلة بیماری تعیین می شود. وجود متاستاز دوررس صرفنظر از سایر ویژگی ها، بیماری را در مرحلة ۴ ( IV ) قرار می دهد. تحقیقات نشان می دهند که ۶۰% از بیمارانی که دچار متاستاز می شوند، ظرف مدت ۲ سال بعد از انجام جراحی، فوت خواهند نمود. ادامة حیات بیمار به مدت ۵ سال پس از شروع علائم، الزاماً به معنای درمان و ریشه کنی کامل بیماری نیست. براساس عقیدة موسسة ملی سرطان، امکان بقاء به مدت ۵ سال از زمان شناسایی سرطان پستان غیر متاستاتیک، ۸۰% است. با گذشت زمان میزان ریسک عودتومور، کمتر و کمتر می شود. اما مشاهده شده است که گاهی حتی ۳۰-۲۰ سال بعد از درمان ضایعة اولیه، کانون های متاستاز بروز می کنند. چرا که بعد از چند تقسیم اولیة سلول های بدخیم، امکان وقوع متاستاز در هر زمانی وجود دارد. شایع ترین محل های درگیری عبارتند از : استخوان، ریه، پلور، بافت های نرم و کبد.
در طی سه دهة اخیر، پیشرفت های زیادی در درمان چندگانة سرطان پستان صـورت گرفـته و مجموع ایـن روش ها، منجر بـه افزایش طول عـمر بیماران شـده است. امروزه لیسـتی از روشـهای مختلف درمانی بسته به شرایط ویژة هر فرد موجود است. فاکتورهایی مانند مرحله بندی و خصوصیات خاص تومور بر این انتخاب تأثیر می گذارند. ممکنست جراحی همراه با حفظ پستان انجام شود. به این معنی که تنها توده خارج شده و بدنبال آن پرتوتابی انجام می گیرد. گاهی نیز باید کل پستان مبتلا را همراه با غده های لنفاوی درگیر برداشت. بعضی اوقات بسته به وضعیت تومور نیاز به شیمی درمانی و یا هورمون درمانی وجود خواهد داشت. شیمی درمانی براساس شرایط فرد، نوع و دوز دارو می تواند با یکسری عوارض جانبی چون تهوع و استفراغ، ریزش مو، خستگی، کم خونی، خشکی دهان، تغییراتی در حس بویایی و چشایی، سرکوب سیستم ایمنی و بدنبال آن انواع عفونت ها، اسهال، توقف قاعدگی و همچنین عقیمی همراه باشد.
آزمون های بالینی متعددی نشان داده اند کـه روش های جراحی بـا حفظ پستان که تنها به خارج ساختن تومور محدود می شود، از نظر میزان بقاء بیمار با روش های گسترده مانند انواع ماستکتومی برابری می کند. هر دو گروه بیماران، بقاء ۱۰ سالة تقریباً یکسانی را نشان داده اند، ولی نگهداشتن پستان درگیر با احتمال عود بیشتری همراه بوده است. جراحی با حفظ پستان برای تمام بیماران روش مناسبی نیست. به عنوان مثال: توده های بزرگتر ا ز۵ سانتیمتر، تومورهایی با درگیری وسیع داخل مجرایی که به اکثر قسمت ها تهاجم می کنند، تومورهای درگیر کنندة نوک پستان و قسمت های مجاور، بیمارانی که که خود تمایلی به حفظ پستان نداشته و یا پس از انجام جراحی به رادیوتراپی دسترسی ندارند همه جزء موارد نامناسب برای روش حفظ پستان هستند که البته حدود یک سوم کل بیماران راتشکیل می دهند. معمولاً برای تومورهای بزرگ ( بیش از ۳ سانتیمتر ) که با متاستاز به زیر بغل همراه هستند، پیش از عمل جراحی از شیمی درمانی و بعد از انجام ماستکتومی از پرتو درمانی استفاده می شود. پرتو درمانی می تواند میزان عود موضعی یا ناحیه ای را کاهش داده و باید در زنانی که تومور اولیة آنها دارای شرایط پرخطر بوده است، مورد نظر قرار گیرد.
فاکتورهای مؤثر در سیر بیماری :
مهمترین فاکتورها، همانهایی هستند که مرحله بندی ( Staging ) بیماران را تعیین می کنند. از سایر متغیرها می توان به گیرنده های استروژن و پروژسترون اشاره کرد. تومورهای فاقد این گیرنده ها، تمایل بیشتری به عود دارند. معیارهای رشد تومور، طبقه بندی تومور از لحاظ بافت شناسی، تغییرات مولکولی در تومور و پروتئین های مؤثر در تهاجم از بقیة فاکتورهای تأثیرگذار می باشند. در مورد انتخاب درمان های همراه اعم از شیمی درمانی و هورمون درمانی اختلاف نظر وجود دارد. برای گرههای مختلف بیماران رژیم های درمانی متفاوتی تعیین شده است. برای مثال خانمی که در دوران یائسگی قرار داشته و از لحاظ درگیری گرههای لنفاوی و وجود رسپتورهای هورمونی مثبت است، صرفنظر از سایر تومور، تجویز تاموکسیفن ( آنتی استروژن ) با یا بدون شیمی درمانی توصیه می شود. تاموکسیفن در جلوگیری از عود انواع سرطان پستان که دارای رسپتوراستروژن هستند بسیار مؤثر است. با توجه به عوارض جانبی آن ( نشانه های پایان قاعدگی )، در صورت بروز مشکل می توان با نظر پزشک از سایر درمان های هورمونی بهره گرفت.
برنامه سرطان پستان :
سرطان پستان یک بیماری وخیم و کشنده است که در صورت عدم درمان مناسب مبتلایان را به کام مرگ خواهد کشید.
زنان استرالیایی بیشتر از هر سرطانی از سرطان پستان می میرند و از هر ۹ زن کانادایی یک نفر در طول زندگی دچار سرطان پستان می شود. در اسکاتلند سرطان پستان دومین علت شایع مرگ دز زنان می باشد.
بررسی سال ۱۳۷۵ در دانشگاه علوم پزشکی شیراز میزان شیوع ۶۷۰ درصدهزار زن بالای ۳۵ سال و بررسی سال ۱۳۷۷ دانشگاه علوم پزشکی بوشهر میزان شیوع ۷۹۸ درصــد هزار زن ۳۰ – ۶۵ ساله را گزارش کرده است.
براساس بررسی سیمای مرگ در چهار استان کشور ایران در سال ۱۳۷۸ سرطان پستان در بین سرطان های منجر به مرگ در زنان اولویت هشتم و در ده استان کشور در سال ۱۳۷۹ اولویت ششم و در سال ۱۳۸۰ اولویت هشتم را به خود اختصاص داده است.
روشهای مختلف غربالگری که در کتب مرجع ذکر شدهاند و در برنامه جاری کشورهای مختلف اجرا میشوند عبارتند از:
۱-خودآزمایی پستان(B.S.E), Breast Self Exam, :
این روش در مطالعههای معتبر آزموده شده است. نتایج نشان میدهند که انجام BSE نمیتواند نقشی در کاهش مرگ و میر داشته باشد.
۲- معاینه بالینی پستان¬(C.B.E),Clinical Breast Exam:
مطالعه های معتبر نشان میدهند چنانچه CBE به دقت آموزش داده شود و نظارت با کفایتی را به دنبال داشته باشد میتواند به عنوان یک تست غربالگری بسیار ارزشمند محسوب شود. در این زمینه مطالعهNational Breast Screening Study (NBSS۲) کانادا نشان داد در دو گروه مورد مطالعه که یک گروه روش CBE و در گروه دیگر روش ماموگرافی به همراه CBE برای غربالگری به کار گرفته شد، اضافه کردن ماموگرافی تاثیری در کاهش مرگ و میر نداشته است.درمطالعه های مختلف، میزان حساسیت C.B.E بین۶۳-۲۴ درصد و ویژگی آن ۹۵- ۵/۹۶ درصد گزارش شده است.
۳- ماموگرافی:
غربالگری به روش ماموگرافی منجر به کاهش حدود ۳۰ درصد مرگ و میر ناشی از سرطان پستان در زنان ۵۰-۶۹ سال میشود. این رقم برای زنان ۴۰ – ۵۰ ساله حدود ۱۷ درصد است.
در شرایط مناسب میزان حساسیت این تست بین ۷۰-۹۰ درصد و به طور متوسط ۸۰ درصد است که این رقم بستگی به عوامل متعددی از جمله سن بیمار، اندازه ضایعه و دانسیته بافت پستان، وضعیـــت هورمـــونی، کیفیت کلی تصویـــر و مــهارت رادیولوژیست دارد. ویژگی این تست را حدود ۹۴-۹۹ درصد گزارش کردهاند.
در انجام ماموگرافی میزان موارد منفی کاذب در افراد جوان بیشتر از افراد مسن است. میزان منفی کاذب برای زنان ۴۰-۵۰ ساله ۲۵ درصد و برای زنان بالای ۵۰ سال ۱۰ درصد میباشد. تاچندی پیش غربالگری به روش ماموگرافی فقط برای زنـــان ۵۰-۶۵ ساله توصیه میشد اما مقاله های اخیر و برخی از کتب مرجع، این روش را برای زنان بالای ۴۰ سال نیز توصیه کردهاند.
از سوی دیگر براساس آمار انستیتو سرطان، بررسی مرکز پستان ایران و نظر پزشکان جراح، سن شیوع سرطان پستان در ایران پایینتر از کشورهای غربی است. همچنین بررسی امکانات موجود حاکی از عدم تکافوی دستگاههای ماموگرافی موجود در کشور برای انجام غربالگری به روش ماموگرافی است.
پس در مجموع میتوان چنین نتیجه گرفت که:
۱- تست B.S.E به عنوان یک تست غربالگری مناسب در دنیا شناخته نشده است (زیرا فاقد حساسیت کافی است)
۲- تست C.B.E هرچند حساسیت بیشتری دارد ولی نحوه انجام آن در نتایج حاصله بسیار اثرگذار است. در صورت وجود فرد مجرب نتایج مثبت قابل توجهی خواهد داشت و در غیراین صورت تست معتبری نخواهد بود. میزان اعتبار این تست به استاندارد کردن آن، آموزش درست افراد و ایجاد مهارت در آنان بستگی دارد.
۳- تست ماموگرافی برای سنین زیر ۵۰ سال از حساسیت کمتری برخوردار است (در حالی که عمدة بیماران کشور ما در سنین زیر ۵۰ سال بروز بیماری را نشان دادهاند) ولی برای سنین بالای ۵۰ سال به عنوان معتبرترین و حساسترین تست شناخته میشود. در تمام نظامهای ارائه خدمات غربالگری سرطان پستان در دنیا، ماموگرافی به عنوان یک تست کلیدی وجود دارد و به فراخور شرایط CBE به آن افزوده شده است.
لازم است فعالیت های زیر در سطح کشوری صورت گیرد :
۱ - انجام طرح تحقیقاتی « بررسی میزان دقت معاینه فیزیکی پستان توسط کارشناسان مامایی برای تشخیص توده و ضخامتهای نسجی غیر طبیعی»
۲ - استخراج استانداردهای دوره آموزشی ماماها جهت معاینه فیزیکی پستان
۳ - استخراج استانداردهای کلیشه و دستگاههای ماموگرافی
۴ - تدوین پروتکل کشوری غربالگری سرطان پستان و ارائه آن به کلیه پزشکان
۵ - استفاده از اعتبارات سلامت زنان در سازمانهای مختلف و دانشگاههای کشور و سوق دادن آن جهت انجام معاینات فیزیکی و ماموگرافی و پیشگیری و درمان موارد مثبت از جمله برای کارکنان وزارت آموزش و پرورش، کارکنان وزارت بهداشت، سازمان انتقال خون و …
۶ - برگزاری سمینارهای منطقه ی در مورد سیاست ها، برنامه ها، روش های تشخیص و درمان و استانداردهای غربالگری سرطان پستان
۷ - آموزش عموم جامعه در مورد اهمیت سرطان پستان وقابل پیشگیری بودن آن و توصیه به زنان گروه هدف برای مراجعه به پزشک برای انجام CBE و در صورت نیاز انجام ماموگرافی
خودیاری : معاینه پستان Breast self-Examination
معاینه مرتب پستان کمک می نماید تا شما با احساس و ظاهر طبیعی پستان خود آشنا شوید تا در صورت وجود تغییر متوجه آن گردید . بهترین درمان معاینه پستان درست پس از خانمه پریود است . در صورت لمس یک توده جدید ، تغییرات طولانی مدت در توده ، تغییر شکل نوک پستان یا تغییرات در پوست پستان ، بایستی با پزشک خود مشورت نمایید . در بسیاری موارد توده های پستان بی ضررند ، اما گاهی موجب سرطان پستان می شوند .
نواحی مورد معاینه
{ در آینه ظاهر پستان خود را مشاهده نمایید . نگاه دقیقی از نظر فرو رفتگی پوست و هر تغییر در نوک پستان یا اندازه و شکل پستانهای خود بنمایید.
{ یک دست را پشت سر خود در حالت دراز کشیده بگذارید و به آهستگی ولی محکم پستان را با حرکات چرخشی فشار دهید . تمام اطراف پستان ، زیر بغل و نوک پستان را لمس نمایید .
{ به آهستگی به نوک پستان با انگشتان فشار دهید .
{ پستان و نواحی بالا و زیر بغل را لمس کنید .
قبل از شروع معاینه در مقابل آیینه ای بیاستید و با هر دو دست بالای سر به شکل پستان ها نگاه کنید. پستانی که دچار غده شده باشد معمولا اندکی تغییرات ظاهری هم در آن رخ می دهد . البته نه همیشه و گاهی نه به موقع. اما این نیز شیوه ای برای شناسایی تغییرات در سینه ها است.زیر دوش بایستید و یک دست را بالا برده پشت سر قرار دهید . دست دیگر را کمی صابون زده و به دایره وار و با کمی فشار روی سینه حرکت دهید . از تکمه پستان شروع کنید و دایره را بزرگتر کنید تا تمام سینه را کاملا تحت معاینه قرار دهید.
در این لمس پستان به دنبال نقاط سخت و سفت ( گلوله شده ) در پستان ها می گردیم. پستان سالم معمولا هیچ گلوله سخت و سفتی ندارد. در این عمل باید سعی کنید که دست کمی فشار داشته باشد. اما یادتان نرود که حد فشار برای حس کردن است و نباید دردناک شودبعد از اینکه پستان را با حرکات دایره وار معاینه کردید دست را به سمت زیر بغل بسرانید و زیر بغل ها را هم به همین ترتیب آزمایش کنید. قسمت های لنفاوی زیر بغل ها باید خوب معاینه شوند ، بیشترین غده ها در این قسمت های لنفاوی یافت می شوند . همچنان که غده های شیر در سینه ها می توانند به غده های سرطان زا تبدیل شوند.
بعد از اینکه یک سمت را معاینه کردید همین کار را با سمت دیگر انجام دهید.
به یاد داشته باشید که تمام غده های سفتی که ممکن است در سینه ها یافت شود سرطانی نیستند. بسیاری از آنها غده هایی هستند که از به هم
پیوستگی لنف ها و یا چربی های سینه و یا متراکم شدن قسمت هایی از پستان به وجود می آید . اما مسلم است که هر غده ای که پیدا می کنید باید به دقت آزمایش شود و خوش خیم یا بدخیم بودن آن روشن شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر